سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

دکان گشاید اگر مایه ی دگر دارد

نخوانده درس محبت کجا خبر دارد
که عاشق از می و مستی چه در نظر دارد

حدیث عشق نگردد کهن که سال به سال
بهار حسن تو گل های تازه تر دارد
  
ز عشق کوی تو دم می زدم که پیر خرد
شنید و گفت از این ره مرو خطر دارد

متاع زهد کساد است گو به زاهد شهر
دکان گشاید اگر مایه ی دگر دارد

صادق سرمد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد