پسر گفت:” هرجا می روم به یاد او هستم. وقتی می بینمش نفسم می گیرد و ضربان
قلبم تند می شود. در مجموع احساس خوبی نسبت به او دارم و بر این باورم که
می توانم بقیه عمرم را در کنار او زندگی کنم!”
پسری جوان که یکی از
مریدان شیفته شیوانا بود، چندین سال نزد استاد درس معرفت و عشق می آموخت.
شیوانا نام او را "ابر نیمه تمام” گذاشته بود و به احترام استاد بقیه
شاگردان نیز او را به همین اسم صدا می زدند. روزی پسر نزد شیوانا آمد و گفت
دلباخته دختر آشپز مدرسه شده است و نمی داند چگونه عشقش را ابراز کند!؟
شیوانا از "ابر نیمه تمام” پرسید:” چطور فهمیدی که عاشق شده ای؟!”
ادامه مطلب ...