پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت: دبیر فدراسیون
والیبال در پاسخ به پرسشی درباره پشتدرماندن صدها تماشاگر دارای بلیت
گفت: «واقعا متأسفم. به نظرم شما از برد تیم ملی مقابل آمریکا ناراحت هستید
که چنین پرسشی را مطرح میکنید!»
اگر به این سطح استدلال، جایزه
نوبل شیمی را بهدلیلی که میدانید، ندهند، واقعا حق ما را خوردهاند. این
حرف مثل این است که ما به یکی بگوییم غذات سوخته بود؛ بگوید: «واقعا متأسفم
به نظرم شما از باد خنک کولر ناراحت هستی». یا سوار تاکسی شوی بگویی چرا
صندلیهات کثیف است یا لطفا صدای «پارسال با هم دستهجمعی» را کم کن،
رانندهه بگوید «واقعا متأسفم. به نظرم شما از اینکه داری به مقصد میرسی
ناراحت هستی». یا به وزیر کار بگوییم چرا اینهمه بیکار و اخراجی داریم،
بگوید: «واقعا متأسفم.
به نظرم شما از اینکه کسی کاری به کارتان
ندارد ناراحت هستید». یا به وزیر ارشاد بگوییم این چه وضع ممیزی و مطبوعات و
ایناست، بگوید: «واقعا متأسفم. به نظرم شما از اینکه سواد خواندن و نوشتن
دارید، ناراحت هستید». یا به وزرای اقتصادی بگوییم این چه وفور واردات و
سکون صادرات و جمود کشاورزی و داغونی ارزش ریال و اینطور چیزمیزهاست،
بگویند: «واقعا متأسفیم.
به نظرمان شما از اینکه ما معادله پایاپای
و تهاتری دیگری نمیکنیم و پول چاپ کردیم، ناراحت هستید». یا به همین
مسئولان روزنامه بگوییم چرا ما هرچی مینویسیم خط میخورد، بگویند: «واقعا
متأسفیم. به نظرمان شما از اینکه عکست را بالای ستونت سروته چاپ میکنی،
ناراحت هستی».
حالا این حرفها هیچی. از آنطرف رئیس کمیته مستقل
مبارزه با موادمخدر مجمع تشخیص دیروز گفته: «طی بازدیدی از یک کمپ، معتادی
میگفت که ١٠ دقیقهای با پیک برایم مواد میآورند». آدم فکری میشود یک
زنگ بزند، ١٠ دقیقهای سرمان را گرم کنیم و خلاص.