سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

از عِشق گفتم ، باور نکردی

بر من گُذشتی سر بر نَکردی
از عِشق گفتم ، باور نکردی

دل را فکندم ارزان به پایت
سودای مِهرش در سر نکردی

گفتم گلم را می بویی از لطف
حَتی به قَهرش پرپر نکردی

دیدی سَبویی پر نوش دارم
با تِشنگی ها لَب تر نکردی

یادت به هر شِعر منظور من بود
زین باغ پرگل منظر نکردی

هنگام مـَستی شور آفرین بود
لطفی که با ما دیگر نکردی

سیمین بهبهانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد