سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

لشگر یزید در زمانه ما

سینه زنی می کنیم، زنجیر می زنیم، نذری می دهیم، ایستگاه صلواتی به پا می کنیم، مداحی می کنیم، می گریانیم، گریه می کنیم و ... تا حسینی شویم؛ تقبل الله از همه ما! 


این اما همه ماجرا نیست؛ من که باور نمی کنم حسین(ع) با خاندان و یاران، در آن دشت غریب، دم تیغ ستمکاران رفته باشد تا ما بعد از 1400 سال، کمی بگرییم ، قیمه ای بخوریم و یک چایی داغ در لیوان یک بار مصرف و تمام!

من بزرگ ترین هدف حسین (ع) را احیای "آزادگی" می دانم، آن هم نه فقط در میان مسلمانان که بین همه انسان هایی که در آن زمان بودند، بعدها آمدند و خواهند آمد؛ آنجا که برای همیشه ی تاریخ بانگ برآورد که اگر دین ندارید، "آزاده" باشید.

من از این سخن، چنین در می یابم که آزادگی، پایه و بنیاد انسانیت است که اگر نباشد، اساساً انسان شکل نمی گیرد وقتی انسانی در کار نباشد، چه سخن از دین و ایمان و مکارم الاخلاق و نظایر این ها؟!

آزادگی نیز چنانچه از رفتار امام حسین(ع) بر می آید، عمل بر اساس "حقیقت" است و نه بر مبنای منافع فردی و گروهی.
این ملاکی است که پای بسیاری از ما در آن می لنگد، هر اندازه هم که هیأتی باشیم!

بسیاری از ما نه تنها خود بر اساس حقیقت عمل نمی کنیم، بلکه دیگران را نیز از آن باز می داریم؛ کسی که توصیه ای بر خلاف قانون می کند، کسی که پیشنهاد رشوه می دهد، کسی که اعمال نفوذ می کند، کسی که در دادگاه شهادت دروغ می دهد یا فقط بخشی از واقعیت را می گوید و ... همه این ها، دیگران را از عمل بر مبنای حقیقت باز می دارند و آزادگی را از آنها می ستانند. بسیاری از ما، نه فقط از آزادگی خود که از آزادگی دیگران نیز می هراسیم.

روزنامه نگاری که بر اساس نفع شخصی یا گروهی می نویسد و حقیقت را کتمان می کند، آن قاضی که رأیش را بر اساس سفارش های قدرتمندان صادر می کند، مدیری که نه بر اساس حقیقت که بر مبنای منفعت شخصی یا سفارش صاحبان قدرت امضا می کند و... هیچ کدام شان آزاده و حسینی نیستند و هر کدام شان بر اساس میزان دوری شان از حقیقت و آزادگی، به صف یزیدیان نزدیک ترند ولو آن که از ابتدای محرم تا آخر صفر مشکی بپوشند و بعد از نوشیدن هر جرعه آب، زیر لب زمزمه کنند: السلام علیک یا اباعبدالله الحسین... .

وه که جامعه امروز ما چقدر نیازمند آزادگی است!

منبع: عصر ایران

نکته ای مهم درباره عزاداری

"چند سالی است که رسم شده، بعضی از هیاتی‌ها، روی شیشه و در و کاپوت ماشین‌شان کلماتی می‌نویسند یا نشانه‌هایی می‌زنند که عزادار بودن‌شان را نشان دهد. بعضی‌ها سلام بر حسین و لعنت بر یزید می‌نویسند، بعضی‌ها هم در سلام و لعن نوآوری می‌کنند و جد و هزل چیزهایی می‌زنند و می‌نویسند که قابل تامل است. "

سید علی میرفتاح در ادامه در اعتماد نوشت: ظاهرا این کار غیرقانونی است و پلیس جلویش را می‌گیرد، اما پیداست که زور پلیس نمی‌رسد و به خصوص در ایامی که جوانان متاثر از شور و احساسات و هیجانات می‌شوند، پلیس گوش کری در می‌دهد و به روی خودش نمی‌آورد. اما درصد قابل ملاحظه‌ای از این دوستان که ماشین و ظاهر خود را «عاشورایی» می‌کنند، رانندگی‌شان بد است و به حقوق شهروندان اعتنا ندارند. هرجا بخواهند توقف می‌کنند، هر طور بخواهند لایی می‌کشند، صدای پخش‌شان هم تا چهار تا خیابان آن طرف‌تر می‌رود. کسی که بی‌مبالات رانندگی می‌کند، کار بدی می‌کند، اما کسی که با پرچم و شعار عاشورا بد رانندگی می‌کند، گناهی نابخشودنی مرتکب می‌شود.
  
ادامه مطلب ...