سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

برداشت های شخصی از یک سفر - 8

در ادامه سفر به سمت تهران حرکت کردیم. نکته مهمی که در استان های شمالی و اردبیل دیدم، عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و بی توجهی پلیس راهور به این موضوع است. بطوریکه در جاده رشت آستارا که بصورت بزرگراه ساخته شده و همینطور در جاده آستارا اردبیل، بارها و بارها شاهد خودرو هایی بودم که برعکس سمت بزرگراه حرکت می کردند و این نشان دهنده مماشات پلیس با افراد محلی است ولی همین پلیس با مسافران غریب با شدت تمام برخورد می کند که این به نظرم غیر قانونی و حتی نوعی نژادپرستی است. همچنین این نوع قانون شکنی ها برای مسافرانی که به مسیر و فرهنگ رانندگی ساکنان بومی آشنا نیستند بسیار خطرساز بوده و باعث تصادف خواهد شد.

پس از اقامتی کوتاه در رودبار و خرید زیتون و روغن زیتون، به سمت قزوین به راه افتادیم.

 

 

برای نهار به رستوران زیبا و مدرن شانی واقع در خیابان فلسطین قزوین رفتیم. چنانچه گذرتان به قزوین افتاد، حتما به این رستوران سر زده و کباب مصری آنرا تست کنید. اصولا مردم قزوین یکی از بافرهنگ ترین ها در ایران هستند. من که شهرهای بسیاری را از نزدیک دیده ام چند شهر را تاثیر گذار یافته ام. مهمان دوستی اردبیلی ها، مناعت طبع قزوینی ها و فرهنگ شهرنشینی بیرجندیها کاملا توجه انسان را جلب می کند.

در پایان این سفر خاطره انگیز، دوباره به زادگاه آلوده و دودآلود خودم یعنی تهران بازگشتم. این سفر با همه خاطراتش به پایان رسید ولی بنا دارم تجربیات دیگرم را در سفرها به رشته نگارش در آورم.


ای

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد