سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

سحرگاه امید

به نام نامی یکتای بی همتا

قرآن لب طاقچه


چه امیدم که به فرجام برد مستی مست
یا بترسم که مرا خام کند پستی پست
"ما که رندیم و گدا دیرمغان ما را بس"

باد اررانی یاران دگر هر چه که هست

  

کی دگرنغمه انسی به نوا خواهد داشت
تار مهری که به یک زخمه ناساز گسست
با وجودی که همه شب سر راهت بودیم
لطف دیدار ز خواب سحرت رفت ز دست
آن چنان سنگدلی تو که به وصف نگهت
غزلی آینه سان ساخته بودیم شکست
طرفش صاحب قرآن لب طاقچه باد
هرکه از راز تو با پنجره ها حرف زده است
چه سبک بال سحرهای پر از خاطره رفت
وای بر آن که از این فصل دعا طرف نبست
عبدالرضا مدرس زاده - کاشان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد